از من ای جان روی پنهان می کنی


از من ای جان روی پنهان می کنی

تا جهان بر من چو زندان می کنی
تا جهان بر من چو زندان می کنی
آشکارا گشت رازم تا ز من
آشکارا گشت رازم تا ز من
خندهٔ دزدیده پنهان می کنی
خندهٔ دزدیده پنهان می کنی
خون دلهای عزیزان ریختن
خون دلهای عزیزان ریختن
گرچه دشوارست آسان می کنی
گرچه دشوارست آسان می کنی
زهره کی دارد به کردن هیچکس
زهره کی دارد به کردن هیچکس
آنچه تو از مکر و دستان می کنی
آنچه تو از مکر و دستان می کنی
هرچه ممکن گردد از جور و جفا
هرچه ممکن گردد از جور و جفا
با دل مسکین من آن می کنی
با دل مسکین من آن می کنی